یه مسافرت کوچولو
سلام خیلی وقت بود که نتونستم بیام خیلی درگیرم ببخشید پسر قشنگم انقدر دیر شده نمیدونم از کجا باید شروع کنم میخوام یه سری عکس از دومین سفرت به محمود آباد بذارم پارسال هم که اولین بار بود اونجا بردمت 4 ماهه بودی عکسها نشون میده پسرم چقدر بزرگ شده........ بابایی بردتت توی آب دریا و کلی ذوق کردی اول قرار بود فقط پاهات خیس شه ولی از کنترل خارج شدی و مامانی مجبور شد کل لباسهاتو دربیاره....... خیلی شیطون شدی همه دوستت دارن همه با بودنت شادن انقدر که از خودت شیرین کاری در میاری..... بعضی موقع به خودم میگم خدایا این شیرین زبون پسر منه.... خدایا همیشه شکرت میکنم. الهی مامان فدای قد و بالات عزیزم خیلی دوستت دارم یه د...
نویسنده :
مامان مهدیار
23:27