مهدیارمهدیار، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 2 روز سن داره

خاطرات مهدیار کوچولو

شیرین زبونی

1392/1/10 11:46
نویسنده : مامان مهدیار
252 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر قشنگم

امروز مامانی میخواد از شیرین زبونیهات بنویسه از کلمه ها و جمله های خوشگلی که تازه یاد گرفتی و با گفتنشون دل همه رو میبری.

این روزها پدر جون،مادر جون رو زیاد میگی آخ که چقدر بامزه میشی خیلی بلا شدی خوب بلدی دلبری کنی دیروزم که پدر جون از پیش ما رفت تا بره خرید کنه هی میگفتی پدر جون نیست وای که چقدر لذت بخشه این لحظات و همه لحظه به لحظه رشد تو ...........به قول بابایی خدایا از آفرینش مهدیار متشکریم.

این روزها که عید دیدنی می رفتیم هرجا بنر  میدیدی که عکس ماهی توش داشت میگفتی ماهی ماهی...

گاهی اوقات شاخ در میارم که چیجوری تو یه ذره انقدر خوب تشخیص میدی...

جمله هایی که جدیدا میگی:بییم تو(بریم تو)،بابایی بیا،بابایی اف(بابایی رفت)،این جدیدتره هم که پدردون دیس(پدر جون نیست).....

راستی الان دو سه روزی میشه که خودت بلند میشی و میخوای راه بری اولین بار که این کار رو انجام دادی من و بابایی خیلی ذوق کردیم.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)